مرثیه ای بر کیومرث مرادی

به گزارش وبلاگ کلشی ها، سرویس استان های خبرنگاران - سالم پوراحمد شاعر، منتقد و ترانه سرا: قلم برگرفتن و از تو نوشتن؛ از تویی که نه من، که تمام ما بودی، تلخ و تاول زاست. چگونه از کنار نام تو رد شویم که نام از نام تو نامدار و عشق بر اندام تو عَشَقه شد و افسانه گشت.

مرثیه ای بر کیومرث مرادی

تیشه نداشتی که بیستون بتراشی، بیستون بودی که تیشه ها بر پیکرت نقش آفرین شدند. کبوتر بودی و مرام عقاب داشتی و در سِلکِ تو سالکانِ طریق، سرافشان به بارگاه شعر اِذنِ جلوس می یافتند.

دردها از سر شوق، تو را در آغوش کشیدند و چه مشتاقانه همدردشان شدی. رفیق سایه خود بودی و رازنشینِ شأن و شوکت خویش. لبانت، رویشگاه سلام و صوت قناری بود و چشمانت زایشگاه پرنده و پرواز.

کوه در سکوت تو ساکن بود و دریا در سینه تو مُتلاطِم. حالا که خواب به آب زده و تو را درنوردیده، بگذار دریا در نغمه غوکان، غوطه ور گردد و آب در لانه مورچگان، طوفان.

زندگی را نرنجاندی و رنجیدی. یک تن بودی و دردها هزارهزار. سال ها بود که تن را در مزرعِ زرد رنج ها، رها به حال خویش واگذاشتی.

شعر از تو مرام گرفت و عشق از تو نام. حالا که نیستی، آتش را به باد می سپارم و بلوط ها را به خدا. فردا آینه های روبه رو، از تو تکثیر خواهند شد و ابدیت از تو طلوع خواهد نمود.

به گزارش ایبنا، کیومرث مرادی، شاعر نام آشنا و خوش ذوق اهل دهلران، صبح روز سه شنبه 24 مردادماه در بیمارستانی در اهواز پس از تحمل درد و رنج فراوان ناشی از بیماری به ملکوت اعلی پیوست.

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران

به "مرثیه ای بر کیومرث مرادی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "مرثیه ای بر کیومرث مرادی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید