خبرنگاران آموزش در عصر جدید کرونایی و چشم اندازهای آینده
به گزارش وبلاگ کلشی ها، تهران- خبرنگاران- علی ربیعی در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: یکی از هنرهای مدیران انتخاب استراتژی با توجه به ویژگی های محیطـی در شرایط سخت است. توجه به شرایط محیطی جغرافیایی و اجتماعی جزو مهـم ترین و عمده ترین متغیرهای تصمیم گیـری در راستای اتخاذ راهبرد است. سیاستگذاری آموزشی در ایران با توجه به گستره جغرافیایی و پراکندگی جمعیتی و...
روزنامه ایران یادداشتی را به قلم علی ربیعی منتشر نموده است که در ادامه متن آن را می خوانیم: اهداف و رسالت هایی که پس از انقلاب اسلامی برای نظام تعلیم و تربیت طراحی شد کار دشواری است. یکی از مهم ترین دستاوردهای نظام تعلیم و تربیت پوشش 98 درصدی آموزش در مقطع ابتدایی و 80 درصدی متوسطه اول است که سبب ایجاد مدارس روستایی، عشایری، چندپایه و حتی مدارس زیر 10 نفر دانش آموز شده است. مدرسه با جمعیت دانش آموزی زیر 10 نفر یکی از افتخارات جمهوری اسلامی ایران است که برای حتی یک دانش آموز امکانات آموزش فراهم می نماید. اما این موضوع به نوبه خود در راستا تصمیم گیری چالش زاست. لذا تصمیم گیری در اکوسیستم آموزش و پرورش با توجه به اثرات عمیق آن در سنوات آینده و پیوستگی آموزش و پرورش به آموزش عالی کار دشواری است.
مهارت آموزی زیستی
تعمیم امر آموزش از مجرای انتقال اطلاعات به علم زندگی، درهم تنیدگی آن را با همه ابعاد زندگی اجتماعی هویدا می نماید. آموزش فرآیندی است که منجر به تغییر نگرش و طبیعتاً تغییر رفتار می گردد. در نگاه های نوین به آموزش و پرورش آن را به عنوان ابزاری برای زیستن معرفی می نمایند. بدیهی است که زیستن فقط با انتقال داده و اطلاعات حاصل نخواهد شد. کارنمودهای مدرسه فراتر از این مقوله است، اجتماعی سازی، اجتماع پذیری و آموزش مهارت های لازم برای زیستن درعرصه پرچالش قرن بیست ویکم از جمله کارنمودهای مدرسه است. لذا خلاصه کردن کارکرد مدرسه به انتقال اطلاعات علمی و غفلت از توجه به موضوعات تربیتی و مهارتی سبب خواهد شد فرزندان ما در آینده از نقصان آنها آسیب ببینند. مدرسه فقط مکان انتقال علم و محفوظات نیست، محل انتقال ارزش های یک نسل (نسل والدین، نسل معلمان) به یک نسل نوخاسته نیز هست. ما باید ارزش زندگی را به نسل جدید بیاموزیم اما کرونا شرایطی فراهم نموده که زندگی را از نو بیاموزیم، این بدان معناست که همه هم شاگردی هستیم در مدرسه نوین زندگی. برنامه درسی رسمی مدرسه به وسیله رسانه های مختلف قابل انتقال است اما آموزش مهارت های لازم برای زیستن از جمله مواردی هستند که باید در محیط کلاس و از کنار هم قرار دریافت دانش آموزان حاصل گردد. توجه به برنامه درسی غیررسمی و همچنین توجه به برنامه درسی پنهان که حاصل تعامل دانش آموزان با یکدیگر و با محیط است، باید در کلاس و مدرسه آموزش داده گردد.
سال جاری اما با بازگشایی مدارس در نیمه شهریور و در میانه مصاف ملی و بین المللی با کرونا، خاص ترین سال تحصیلی تاریخ معاصر ایران را تجربه می کنیم. خاص به دلیل همان ویژگی انتخاب استراتژی در گستره جغرافیایی و پراکندگی جمعیتی ایران و نیز تلفیق تجربه های جهانی با مقتضیات ملی و اینکه ما هم در قاب جهانی بخشی از تجربه انسانی در مواجهه با پدیده اجتماعات ناگزیر دوره کرونا هستیم و هر نوع تصمیمی علاوه بر تبعات داخلی آنکه جوابگویی و حفاظت از جان و سلامت مردم است، در نظرگاه جهانی نیز مورد قیاس و سنجش قرار می گیرد. در مقیاس جهانی آنچه در حال تجربه است، نه یک الگو که در مقام یک آزمون است. از بازگشایی سراسری و حضوری در چین و آلمان تا کلاس های آنلاین در بعضی ایالات امریکا. طبیعی بود که در ایران هم باید به چالش شروع سال تحصیلی می رفتیم و به دلیل نوسان شرایط بسته به قرمز یا زرد و سفید بودن استان ها، باید انتخابی متناسب با شرایط محیطی و اقتضائات ملی انجام می شد. بدیهی است که هیچ آموزشی جایگزین آموزش حضوری نخواهد بود چرا که کارنمودهای مدرسه، توسعه ارتباطات و شکل گیری شخصیت دانش آموزان و تقویت مهارت های اجتماعی آنان با هیچ روش دیگری جایگزین نمی گردد. ارتباط چهره به چهره معلم و دانش آموزان بسیار اهمیت دارد، بویژه در پایه های ابتدایی که این ارتباط اهمیت بیشتری پیدا می نماید. اما همان طور که آموزش حق دانش آموزان است، سلامت و امنیت نیز حق آنان است. تلفیق احقاق این حقوق احتیاجمند ارتباط هرچه بیشتر بین خانواده و مدرسه است؛ بین هسته اصلی نهاد اجتماعی و یکی از ارکان اجتماعی شدن فرزندان.
ارتباطات نوین
عقلانیت نوین که گفته می شد در مبارزه با کرونا باید به آن مجهز بود در موارد تعیینی مثل آموزش خود را نشان می دهد. ما در زمانه سخت و پرریسک تحریم و کرونا زندگی می کنیم و درس می خوانیم، بنابراین احتیاج داریم که سطح تعامل اجتماعی را ارتقا دهیم و مناسبات خانواده ها و مدرسه وارد یک فاز نوین گردد. چرا که هم خانواده ها، هم مربیان آموزشی، مددکاران، معلمین و... وارد یک فضای ناشناخته شده اند و باید به یاری یکدیگر ریسک ناشی از این فضای ابهام کرونایی را کاهش دهند. به سطح نوینی از ارتباط ها احتیاج داریم تا سه اصل طلایی فاصله گیری اجتماعی و ماسک و بهداشت در یک فضای ارتباطی نوین رعایت گردد. دانش آموزان نخستین درسی که می آموزند همان درس زندگی و حفظ حیات در شرایط پرریسک است، بنابراین، این محیط پرریسک را می توان به یک فرصت جهت ارتقای مهارت های زندگی تبدیل کرد، تا ضمن توجه به موارد بهداشتی فرزندانمان را برای رویارویی با مسائل زندگی واقعی آماده کنیم. تعامل دانش آموزان با یکدیگر به بهداشت روانی آنها یاری خواهد نمود. انسان موجود اجتماعی است و با رعایت تعادل بین سلامت جسم و روان باید فرزندانمان را از امروز راهی مدرسه کنیم. ما قدم در راه مهمی می گذاریم که آموزش را فراتر از حفظیات درسی به حفاظت جانی و روانی رهنمون می نماید؛ مهم ترین رکن اجتماعی شدن در دوران اجتماع گریزی کرونایی احتیاجمند لمس یک تجمع متفاوت است.
عدالت آموزشی
شرایط بشدت سیال و لغزان است. ما نمی دانیم موج سوم کرونا چگونه خواهد بود، ما نمی دانیم که تا کجا می توانیم آموزش چهره به چهره را استمرار دهیم. یعنی باید هر لحظه آماده شرایط جدید باشیم، این بدان معناست که سطح آموزش دیجیتال و به طور کلی شاهراه ها و اتوبان های دیجیتال را از نو بسازیم که جوابگوی احتیاجهای جدید در شرایط سخت باشد، وقتی دانش آموزان مجبور بودند در خانه بمانند شکاف دیجیتال میان خانواده هایی که توانایی دسترسی به آموزش آنلاین و توانایی ها و مهارت های دیجیتال بیشتری داشتند و خانواده های کم درآمد کاهش یافت. پیشتر مدرسه جایی بود که شکاف های طبقاتی را تا حدودی کاهش می داد اما اکنون نقش عوامل برون مدرسه ای بر مدرسه بسی بیشتر از گذشته شده است. اجبارهای کرونایی، ما و دیگر کشورها را وادار نموده که به فضای مجازی اهمیتی هموزن با فضای حقیقی دهند. با ادامه این شرایط، توسعه یافتگی زیرساخت های ارتباطات مجازی که به مراتب ارزان تر از توسعه زیرساخت های فیزیکی آموزش در فضای حقیقی است، به اولویت بالاتری ارتقا پیدا می نماید. آموزش مجازی چنان ابعاد اجتماعی و روانشناختی دارد که برای ما کاملاً روشن نیست. یک سؤال این است که آیا آموزش مجازی ممکن است برخوردار از چنان مزایایی باشد که در آینده و حتی بعد از سپری شدن عصر کرونا، باعث دلبستگی ما به آن گردد؟ در فرآیند آموزش مجازی دو فرآیند مرکزیت زدایی و مرکزگرایی همزمان اتفاق می افتند. به این معنی که هم دانش آموزان و دانشجویان ناگزیر به کنار گذاشتن رسم سنتی تجمیع در یک مکان آموزشی فیزیکی هستند (تمرکززدایی) و هم این شرایط جدید، امکان آن را فراهم می نماید که دانش آموزان از فواصل جغرافیایی دور و جوامع محلی دورافتاده قادر به شرکت در کلاس هایی باشند که دانش آموزان در طبقات اجتماعی بالا یا در مراکز شهری با استانداردها و امکانات زندگی بهتر در آن شرکت نمایند (مرکزگرایی). آموزش مجازی در این تفسیر، یک گام ما را به کاهش نابرابری های آموزشی نزدیک تر می نماید. استفاده از این مزایا رابطه مستقیمی با توسعه زیرساخت ارتباطی دارد. آموزش مجازی در عصر کرونا، تمرینی برای کشف کردن مزایا و پی بردن به نقاط ضعف ما در توسعه فضای مجازی هم هست. این خود متضمن اجرای عدالت آموزشی و علاوه بر آن کاهش نابرابری در امر سلامت است.
بازماندگی از تحصیل
توسعه زیرساخت ها برای گسترش آموزش مجازی می تواند یکی از بزرگترین معضلات آموزشی ایران را برطرف یا کم اثر کند و آن بازماندگی از تحصیل است. بچه ها معلول جسمی که می توانند در مدارس عادی درس بخوانند اما در خیلی از مناطق از این حق محروم می شوند، هرچه بیشتر به سمت مناطق محروم پیش می رویم این معلولین مظلوم تر واقع می شوند. مسائل این قبیل بچه ها آنجا حادتر می گردد که عضو خانواده کم درآمد و فقیر نیز باشند. علاوه بر آن ما 9 میلیون نفر بیسواد (که خوشبختانه اغلب آنها در سنین بالای 50 سال هستند) و با مقایسه آمار آموزش و پرورش و ثبت احوال تعیین شد که حدود 140 هزار کودک بازمانده از تحصیل داریم که 5 سال است در دولت بر بازماندگی از تحصیل سرمایه گذاری کردیم. وزارت رفاه و آموزش و پرورش با همکاری با یکدیگر در تماس با تک تک خانواده شرایط آنها را برای بازگشت به تحصیل مهیا نموده است. چند میلیون ترک تحصیل نموده وجود دارد که احتیاجمند تدبیر در زمینه مهارت آموزی فنی و حرفه ای برای آن هستیم. در شرایط کرونایی حدود 3 میلیون و 200 هزار دانش آموز احتیاجمند ابزار دریافت آموزش های مجازی هستند، لذا بخشی از جامعه ممکن است قادر به تهیه این وسایل مورد احتیاج نباشند. بنابراین برطرف کاستی ها و نگرانی های این قشر از دانش آموزان در حیطه کوشش های دولت است تا آرمان آموزش برای همه که از ابتدای دولت یازدهم به طور جدی پیگیری شده در شرایط جدید دچار وقفه و تعلل نگردد.
منزلت معلمان
شرایط معیشتی معلمان به دلیل شرایط مالی و پرداختی آنها در چند دهه گذشته به ایجاد نارضایتی های نهادینه شده منتهی شده است که کوشش های زیاد بودجه ای دولت هم نتوانسته آثار آن را کاهش دهد. در فاصله سال های 92 تا 99 حقوق معلمان قریب به 5 برابر و از مهر 98 تا خرداد 99، میانگین حقوق معلمان با بیش از 60 درصد افزایش از 37 میلیون ریال به 60 میلیون ریال رسیده است. اما این میزان هنوز با نقطه مطلوب فاصله دارد که نظام پویای آموزشی در سیاستگذاری های آینده آن ناگزیر از حل آن است.
چشم انداز پیش رو
سیاستگذاری آموزش و پرورش چندبعدی و پیچیده و دارای ذینفعان متفاوت است؛ شرایطی با ابعاد زیاد، متغیرهای متفاوت و گستره جمعیتی گسترده و فرهنگ که از سویی احتیاج به انتقال ارزش های نسلی و از سوی دیگر توجه به تغییرات فرهنگی و درک تفاوت فرهنگ های رسمی و غیررسمی در جامعه دارد. تطابق بین این دو فرهنگ و ایجاد الزامات برای اجرای سند تحول و کاستن از تفاوت های فاحش بین دهک های پایین و بالا برای بهره مندی از امکانات آموزشی از دشواری های کار آموزش و پرورش است. تحقیقی در دوران وزارت من صورت گرفت که در دانشگاه های رتبه یک و شاخص کشور بیشتر قبول شدگان از افراد نسبتاً باهوش تر اما از طبقه متوسط و بالای جامعه هستند و دیگر همانند دهه های گذشته کمتر شاهد حضور دانش آموزان دهک های پایین و روستاییان در دانشگاه های درجه یک هستیم. به این باید منزلت خواهی معلمان و انتظار از زندگی آنها اضافه گردد.
این مسائل سیاستگذاری آموزش و پرورش را نسبت به دوره های قبل سخت تر و پیچیده تر نموده است. در این پیچیدگی یک شوک بزرگ در حوزه سلامت، اقتصاد و جامعه با کرونا نیز وارد شده است. کرونا فرصت ها و نگرانی هایی بر آموزش ما وارد نموده که شاید یکی از فرصت ها همین عادلانه بودن امر آموزش باشد که با مصوبه دولت درباره رایگان بودن اینترنت دانش آموزان و کاستن از بی عدالتی در استفاده از معلمان و مفاد آموزشی در حال اجراست و وزارت آموزش و پرورش در این زمینه در حال کوشش جدی است. از جمله تهدیدات کرونا کاستن از خاصیت های اجتماعی کردن در مدارس است که با شیوه های آموزشی ترکیبی، آموزش و پرورش کوشش نموده این نقیصه را تا حدودی جبران کند و لازم است که خانواده ها در میانه نگرانی خود این مسأله را مورد توجه قرار دهند. دانش آموز بی مدرسه محصولی است که از ابعاد مختلف تهی خواهد بود و به طور لازم غنای اجتماعی نخواهد یافت، بنابراین در چشم انداز پیش رو همکاری خانواده ها و عدم مقاومت برای بازگشایی مدارس لازم است. در این چشم انداز یکی از ابعاد مهم فراموش نشدن معلمان است. متأسفانه در سال های گذشته با سیاست های غلط ورود نیروهای نامتاسب به حوزه آموزش رخ داد. خوشبختانه رهبری معظم در سخنان اخیرشان و برنامه دولت برای افزایش منزلت معلمان می تواند در چشم انداز پیش رو برای حوزه آموزش و پرورش مؤثر باشد. علاوه بر این موارد برای چند میلیون ترک تحصیل نموده که عمدتاً در روستاها و حاشیه های شهری هستند مداخله دولت برای آموزش مهارت با همکاری وزارت کار و آموزش و پرورش زیرساخت های لازم مهیا شده و آموزش مهارت جزو اولویت های سیاستگذاری آموزشی است.
منبع: ایرنا