برداشت داغ: امتیازی که منتقدان به بازی ها می دهند بی معنی است
به گزارش وبلاگ کلشی ها، همان طور که احتمالاً خبر دارید، در سال 2023 بازی نو مجموعه زلدا منتشر شد و به نظر می رسد که خیلی ها از آن خوششان آمده. در واقع بسیاری از افراد اشتیاق زیادی دارند تا مقدار علاقه خود را به بازی ابراز نمایند، در حدی که حاضرند هر رسانه ای را که امتیازی زیر 10 به آن داده باشد، تهدید به مرگ یا با رای منفی بمباران نمایند. منظور حتی امتیاز 5 از 10 هم نیست. منظور امتیاز 8 و 9 است، امتیازهایی که درجهان نقد گیم یعنی با یک بازی عالی طرفیم.
من دوست دارم از جمع تمام کسانی که از این کارها می نمایند بپرسم که آیا جداً فکر می نمایند اشک های قلمروی پادشاهی (Tears of the Kingdom) بی نقص است و نمی توان آن را بهتر کرد؟ چون من چند مورد به فکرم می رسد.
مورد اول این که بازی می توانست مثل نقاب ماجورا (Majoras Mask) داستان و شخصیت های بهتری داشته باشد. مورد دوم این که بازی می توانست مثل بیدارنماینده باد (Wind Waker) یک لینک بااحساس و دوست داشتنی داشته باشد. مورد سوم این که مکانیزم فیزیک سندباکس بازی می توانست کمی آزادی عمل بیشتری داشته باشد. مثلاً مکانیزم ترکیب اسلحه ها در بازی برای من ناامیدنماینده بود، برخلاف مکانیزم ترکیب اشیاء فیزیکی که باعث آپلود شدن یک عالمه ویدیوی خنده دار در یوتوب با حضوراندام تناسلی روبوتیک شد. مکانیزم ترکیب اسلحه صرفاً اجازه می دهد با وصل کردن یک میوه درخت کاج به نوک شمشیرتان چند رقم دمج به آن اضافه کنید.
حالا که کمی از انتشار بازی گذشته و فرصت داشته ام درباره آن فکر کنم، فهمیدم که از سیستم ترکیب اسلحه بازی چه انتظاری داشتم: دلم می خواست لینک بتواند از هر چیزی - تاکید می کنم: هر چیزی - به عنوان اسلحه استفاده کند.
تصور کنید یکی از اجسام فیزیکی خاص که می توانستید تغییر دهید و به اجسام دیگر وصل کنید، یک جور دسته یا قبضه بود و هر چیزی که به آن وصلش می کردید، دقیقاً از همان نقطه با فیزیک واقع گرایانه حرکت می کرد. در این صورت، هر چیزی که جلوی هرکدام از قسمت های آن قرار می گرفت، مطابق با وزن و سرعت حرکت آن دمج دریافت می کرد، من جمله خود لینک. در این صورت، می توانستید با یک تکه چوب، یک تکه طناب و یک صندلی، یک گرز درست کنید و بعد هر بار که لینک آن را در هوا حرکت می دهد، برخورد صندلی به ملاجش را دیدن کنید.
البته مطمئنم در نهایت آتش این ذوق خلاقانه خاموش می شد و در نهایت همه بازیکنان سراغ ساختن اسلحه هایی می رفتند که بازدهی بیشتری داشته باشند. دقیقاً همین اتفاق برای سیستم ساختن وسیله نقلیه در بازی هم افتاده است. بعد از مدتی، دیگر از ساختن وسایل عجیب غریب و غیرمنتظره دست برمی دارید و صرفاً هر موقع که احتیاج داشتید جایی بروید، دوتا پنکه را به یک ستون فرمان دار وصل می کنید.
ولی احتیاجی نیست این درجه از آزادی عمل حتماً جنبه کاربردی داشته باشد تا جذابیت خود را حفظ کند. فرض کنید در یوتوب ویدیویی از لینک (قهرمان بازی) منتشر گردد که یک حصار دور باغچه دستش گرفته که به نوک آن، یک کوروک (Korok) جیغ کشان وصل شده است. آیا ساختن چنین چیز مضحکی پاداشی کافی برای آزمون وخطا با سیستم ترکیب اسلحه بازی نیست؟
این هم یک ایده احتمالی برای دنباله اشک های قلمروی پادشاهی! اگر هم چنین دنباله ای منتشر گردد، آیا کسانی که دستور می دادند که این بازی فقط باید امتیاز 10/10 بگیرد، احساس حماقت نخواهند کرد؟
خطر اسپویل: نه، احساس حماقت نخواهند کرد. قیل و قال فن بوی های زلدا سر این که زلدای تازه 9 از 10 گرفته، تبدیل به یک جوک رایج در دنیای نقد گیم شده است. در واقع پارگراف اول این مطلب به نفس وحش (Breath of the Wild)، شاهدخت شفق (Twilight Princess)، بیدارنماینده باد و اوکارینای زمان (Ocarina of Time) هم قابل تعمیم است. (البته آن زمان عبارت بمباران کردن با رای منفی مردم را حسابی گیج می کرد).
این مسئله سزاوار تحلیل است. به نظرم قضیه صرفاً این نیست که فن بوی های زلدا در حال فن بوی بازی درآوردن هستند. این رفتار با ذوق و شوقی که بقیه مجموعه های محبوب برمی انگیزند تناسب ندارد.
مجموعه ای که در فکرم است، سونیک خارپشت (Sonic the Hedgehog) است. هواداران سونیک شوق مندترین هوادارانی هستند که می توانید تصور کنید، ولی هیچ کدام شان عادت نداشته اند سر این که سونیک امتیاز 8 گرفته داد و هوار راه بیندازند. در واقع اگر روراست باشیم، با توجه به شرایط فعلی، اگر سونیک تازه 8 بگیرد، بیشترشان از خوشحالی سر از پا نخواهند شناخت.
پس چرا زلدا که یک فانتزی ماجراجویانه کلیشه ای با موضوع یک بچه الف خوشگل و لال است، تا این حد متعصبانه مورد ستایش و تکریم قرار می گیرد؟ در آن برخلاف سونیک نه از خشم نوجوان پسندانه خبری است، نه از موجودات خزدار برهنه که باعث می شوند برخی افراد در دوران بلوغ خود به طور شرح ناپذیری توی نخ سونیک و دوستانش بروند.
در طول سال ها، گیمرها به دستگاه های بازی ای که با آن ها بزرگ شده اند، نوعی حس تعلق خاطر پیدا نموده اند. چون اگر این حس وجود نداشته باشد، باید اعتراف نمایند که کل پول هایی را که روز تولدشان گرفتند، صرف خرید کنسولی کردند که به خوبی رقیبش نبود.
بدون شک نینتندو در طی سال ها از این حس سود زیادی برده است، ولی به نظرم حتی این هم نمی تواند این پدیده را شرح دهد. ماریو مشهورترین مجموعه نینتندو است و بعید می دانم هواداران ماریو هم به مقدار هواداران زلدا به امتیاز بی نقص در متاکریتیک اهمیت دهند. ولی خب ماریو همواره مجموعه سبک سرانه تر و تجاری تر نینتندو بوده است و زلدا پرستیژ بیشتری دارد. زلدا موقرتر از آن است که مثل ماریو، از آن اسپین آف با موضوع مسابقات کارت و آموزش تایپ کردن ساخت.
حالا که صحبت از پرستیژ شد، فکر کنم دارم به ریشه مشکل نزدیک می شوم. فکر می کنم ترکیبی از این عوامل:
- تاریخچه طولانی
- تعداد زیاد عناوین باکیفیت منتشرشده در مجموعه
- لحن متعالی و حماسی داستان مجموعه
باعث شده زلدا جایگاهی خاص در دنیا گیم پیدا کند. به نظر می رسد هواداران زلدا به این باور رسیده اند که زلدا نماینده یا سفیر بازی های ویدیویی است و اگر امتیازی کمتر از 10/10 کسب کند، انگار برای کل صنعت بازی اُفت دارد. اگر زلدا نتواند بالاترین استاندارد کیفی ممکن را معین کند، بقیه بازی ها که از منابع و اصالت آن بی بهره اند چه شانسی دارند؟ بدون شک هرکسی که اوهام ما در راستای بی نقص بودن زلدا را قبول نکند، در حق کل صنعت بازی خیانت نموده است!
به هر حال این نظریه من است و چه زلدا بی نقص باشد، چه نباشد، چه نماینده کل صنعت بازی باشد، چه نباشد، نمی خواهم سر آن بحث کنم. حرفی که می خواهم بزنم این است که نباید به این که امتیاز بی نقص گرفته یا نه اهمیت دهید، چون امتیازی که به بازی ها داده می گردد، کاملاً بی معنی است. (بله، دوباره بحث را به اینجا کشاندم.)
شاید شیوه امتیازدهی بر اساس پنج ستاره قابل توجیه باشد، چون نماینده ای از مقدار علاقه و اشتیاق منتقد به اثر نقدشده است، ولی امتیاز بین 1 تا 10 یا خدای ننموده، امتیازی که بر اساس اعشار یا درصد داده گردد، سوالی در فکر آدم ایجاد می نماید: آخر بر چه اساسی یک تجربه فکری و سلیقه ای به این حد از دقت احتیاج دارد؟
اگر یک منتقد به یک بازی 10 از 10 بدهد، اصلاً معنی اش چیست؟ این که خیلی از بازی خوشش آمده؟ اگر یک بازی بیاید که از آن بیشتر خوشش بیاید چه؟ وقتی به فلان اثر 10 از 10 بدهید، دیگر نمی توانید این احتمال را در نظر بگیرید که ممکن است اثر دیگری منتشر گردد که از آن بهتر باشد. شاید هم معنی امتیاز 10/10 این باشد که در نظر منتقد، بازی کاملاً بی نقص است و از هیچ لحاظ قابل بهتر شدن نیست؟ اگر منظور این باشد، باید گفت که منتقد اشاره شده فکر بسته ای دارد.
به خاطر این دلایل، بیشتر منتقدان نسبت به 10 از 10 دادن به یک بازی اکراه دارند، چون همواره باید این احتمال را در نظر بگیرند که شاید در آینده اثری بهتر منتشر گردد.
ولی یک مسئله دیگر هم وجود دارد: اگر نتوانید مثالی از یک بازی 10 از 10 و یک بازی 0 از 10 ارائه کنید، هیچ نقطه ارجاعی برای امتیازدهی وجود ندارد. هر امتیازی که دهید، بی معنی است.
من فقط یک مثال به فکرم می رسد که در آن یک رسانه بازی به یک بازی امتیاز 100 درصد داد و آن هم امتیاز 100 درصد آشوب در مانسترلند (Mayhem in Monsterland) روی کومودور 64 از جانب کومودور فرمت (Commodore Format)، مجله چاپی، بود.
این اتفاق مدتی پس از دوران اوج کومودور 64 افتاد، بنابراین در نظر فکر بدبین من، این صرفاً تلاشی برای تزریق انرژی به یک کنسول و مجله از مد افتاده از راه یک تیتر بزرگ نمایانه بود.
البته شاید اینطور نباشد. شاید در نظر آن ها آشوب در مانسترلند واقعاً برترین بازی ای بود که می شد روی کومودور 64 ساخت. به هرحال آن زمان استاندارد بسیار پایین بود. ولی حرف من همین است. استانداردهای کیفی خود بازی ها و پلتفرم هایی که رویشان منتشر می شوند، در زمان نقد شدن یک اثر در امتیازی که به آن داده می گردد نمود پیدا نمی نمایند. اگر هم این امتیاز را به خورد متاکریتیک بدهم، این پیغام را به همه می رسانم که آشوب در مانسترلند بازی بهتری از رد دد ریدمپشن 2 (Red Dead Redemption 2) است! واقعاً می توانید تصور کنید این حرف را درباره بازی ای بزنیم که در آن حتی یک دانه اسب که از خودش پشکل فراوری کند وجود ندارد؟
منبع: Extra Punctuation
منبع: دیجیکالا مگ