ارمنیان از جمله جلفاییان اصفهان فقط یک هفته را جشن راستین سال نو می دانند
به گزارش وبلاگ کلشی ها، ایسنا/ براساس آخرین گزارش های بدست رسیده، ارمنیان از جمله جلفاییان اصفهان فقط یک هفته را جشن راستین سال نو می دانند.
اصفهان شهر گنبدهاست؛ گنبدهای وانک، بیت اللحم، کاتارینه، مریم و هاکوپ، نیکوغایوس و گنبدهای قوسی و مخروطی و هشت گوش دیگری که سده هاست ارمنی های دانا و نیکدل و بردبارمان با قلب های پرنور خویش که از ایمان به حضرت مسیح (ع) توان می گیرد، در جلفای نو برپا نموده اند. این معماری مذهبی و هنرهای دیگر، زبان و خط، آداب و رسوم، باورها و خلقیات ارمنیان همگی گنجینه ای سرشار از فرهنگ این مردم به شمار می آید که جهانی متفاوت از فرهنگ مسلمان ها و دیگر ادیان دارد.
دلبستگی ارمنیان به فرهنگشان به معنی نادیده گرفتن دیگر فرهنگ ها، خاصه فرهنگ جامعه بزرگتر نیست. روبرت صافاریان، هموطن خردمندمان در کتاب ساکن دو فرهنگ؛ دیاسپورای ارمنی در ایران (نشر مرکز، 1398) این مسئله را به نمایندگی از همه هم کیشان خود برایمان روشن نموده است. ارمنی ها خویشتن را آزگائین پکراماسنوتیون می نامند که به معنای اقلیت ملی است. مقصود از ملی در این عبارت ملت ارمنی است که در سراسر جهان پراکنده اند. این اقلیت ارمنی هم زمان در فرهنگ دیگری زندگی می نمایند که همین ایران خودمان است.
صافاریان با قلم پاکیزه و نگاه وسیع خویش برای شرح وضعیتی که ارمنیان در آن زندگی می نمایند، از واژه دیاسپورا بهره می گیرد. دیاسپورا یعنی زیستن در یک جا و جای دیگر را متعلق به خود دانستن. در این موقعیت، فرد هم زمان به هر دو مکان وابستگی هایی دارد؛ پیوند با دو جای متفاوت پیامد مهمی دارد که همان زیست دو فرهنگی است؛ ارمنیان نازنینمان قرنهاست که در دو قلمرو فرهنگی به جهان می آیند، زندگی می نمایند و به کوچ ابدی می روند. این چنین زیستن سرشته با جنبه های خوب و ناخوبی است که برای ارمنیان مسیری آشناست و بدان خو گرفته اند.
یکی از پیامدهای زیست چند فرهنگی برای ارمنی ها از جمله جلفاییان اصفهان روبرو با چند سال نو است. براساس کتاب ساکن دو فرهنگ، نوروز یکی از آیین های سال نوست که ارمنیان سراسر ایرانمان با آن روبرو هستند، اما جشنی برایش نمی گیرند. بعضی از ارمنیان ممکن است هفت سینی کوچک در گوشه ای از خانه شان بچینند، اما حتی در همین حد هم بین همه آنها مرسوم نیست. البته این به معنی همراه نشدن با بهار و حال و هوای رنگ به رنگ آن و شادی دیگر هموطنان نیست.
در پژوهش مشترک معصومه گودرزی و شهرزاد محمدی آئین نیز که نتیجه اش کتابی موسوم به محله جلفای اصفهان (نشر شهرداری اصفهان، 1401) شده، ارمنیان در گفت و گوی خود با پژوهندگان اثر به این موضوع اشاره نموده اند. ارمنی ها می گویند نوروز برای ما بیشتر یک جور سرگرمی است، اما مثل نوروز در زیست مسلمانان نیست. بعضی دیگر از خانواده های ارمنی نیز تأکید دارند که ما بیشتر به خاطر بچه هایمان سفره هفت سین پهن می کنیم، چون همه شهر غرق شادمانی می گردد و آنها نیز دوست دارند سهمی در این نوبهار و روز نو داشته باشند.
صافاریان در همان کتاب خواندنی اش که درباره ارمنیان است، اما مخاطبش در اصل غیر ارمنی ها هستند، به ما می آموزد که جشن نگرفتن نوروز معنی بدی ندارد. اتفاقاً احترام به تفاوت های فرهنگی است و یکی از پیامدهای اجتناب ناپذیر وجود چند فرهنگ در کنار یکدیگر است. او با ظرافتی که در نگاهش دارد به جای برداشت منفی از این موضوع، به اهمیت همزیستی فرهنگی اشاره می نماید: ما الان سالهاست با تعدادی از دوستان قدیمی قرار خاموشی داریم: نوروز ما به دیدنشان می رویم و ژانویه آنها به خانه ما می آیند.
جای دیگر و به زبانی نمکین این طور می نویسد: حق بدهید که در یک سال نمی گردد دو بار سال نو داشت. هم منطقی نیست و هم اگر شدنی باشد، به ضرر آدم است. این طوری آدم هر سال به مقدار دو سال پیر می گردد!
جشن دیگری است که در زیست ارمنیان ایران زمین چندان رنگی ندارد، هر چند بخشی از فرهنگ مسیحیان جهانست. صافاریان در همان کتاب که با بلند نظری خاص خودش از فرهنگهای گوناگون حرف می زند، 25 دسامبر را در بین هم کیشان خویش روزی به دور از اهمیت معرفی می نماید. مسیحیان جهان این روز را به مناسبت تولد حضرت مسیح (ع) جشن می گیرند. اما ارمنیان ایران به آن باور ندارند: 25 دسامبر که در همه رسانه ها سخن از کریسمس و بابا نوئل و درخت کاج و چراغانی و این حرفهاست، در خانه ارمنی ها خبری نیست. او در جای دیگر به نام کریسمس آمریکایی از آن نام می برد. البته آن گروه از ارمنیان کشورمان که دور از وطن زندگی می نمایند، با این آیین نیز همراه می شوند اما به آن باور قلبی ندارند.
ماجرا از این قرار است که ارمنیان از جمله جلفاییان نصف جهان 25 دسامبر را برای تولد پیامبرشان تاریخی نادرست می دانند. میلاد حضرت عیسی (ع) در تقویم دینی و رسمی آنان روزی به غیر از 6 ژانویه نیست. آنها سال نو را فقط یک روز می دانند که آن هم یکم ژانویه میلادی یا یازدهم دی خورشیدی است. بنابراین، آن تصوراتی که درباره بابا نوئول خندان و سرخ پوش، زنگوله های کریسمس، کاج های بلند و پر چراغ و ستاره دار و هدیه های رنگین داریم، در همین روز بساطش گسترده می گردد و تا ششم که میلاد حضرت مسیح (ع) است، ادامه دارد. صافاریان آن را کریسمس ارمنی می نامد که در زبان شیرین و آهنگین ارمنی جرورهنِک (Jerorhnek) می گویند و به معنی تبرک آب است.
براساس کتاب محله جلفای اصفهان که روایتی از خود ارمنیان نصف جهان است، روز اول سال نو یا یکم ژانویه نامی مخصوص دارد که در زبان مردم جلفا کاغاند می گردد. شب پیش از کاغاند سفره ای پر از خوارکی های رنگارنگ در خانه پهن می نمایند. قراردادن هفت ظرف متفاوت میوه، هفت نوع آجیل و هفت نوع شیرینی بر این سفره رسمی متداول است که خودشان آن را یادآور هفت سین نوروز می دانند. گذاشتن نان و قارچ یا نان تخمیر شده که با روغن و شکر ترکیب شده باشد، رسمی دیگر است. روی این ترکیب شاخه ای زیتون و نارنج هم می گذارند.
برای ارمنیان مهم است که در آراستن درخت سال نو نیز حتماً از یک شاخه زیتون استفاده نمایند. در جشن سال نو سه مشت بلوط به سوی سقف پرتاب و اهل خانه سعی می نمایند آنها را در بگیرند؛ سنتی که در نظرشان شگون دارد و نیکبختی با خود می آورد. ظرف سیبی نیز که از قبل در یکی از سیب هایش سکه ای پنهان شده، بین افراد خانوداه می چرخانند و هر کس سیب سکه دار نصیبش شد، به فال نیک می گیرند، آن را نوید سالی درخشان برایش می پندارند. کادوهایشان را هم در جوراب می گذارند؛ جوراب هایی رنگی که از سقف آویزان نموده اند.
سال نو ارمنیان همین روز یکم ژانویه و زمستان است و نه هیچ روز دیگری، همانطور که سال نو مسلمانان نوروز و در بهار است. و هر روز دیگری را به نام جشن نوسال برگزار نمایند، به پرآب و تابی یکم فروردین نیست. اما این نوشدن یک روز و لحظه ای است. سفره های عزیز و خجسته کاغاند و هفت سین را که جمع کنیم، در همین سرزمین چند فرهنگی دوباره به هم می رسیم و سفره های دیگری خواهیم یافت که ما را همدل و همراه خواهند کرد، مرزهای میان ما را کنار خواهند زد.
منبع: همگردی